بسم الله الرحمن الرحیم

 

شبهه 2: چرا حسن بن علی(ع) که نیروی فراوانی داشت و می توانست جنگ را ادامه دهد، از درِ سکوت و صلح با معاویه در آمد، اما حسین بن علی(ع) با این که نیروی کافی را نداشت، به جنگ یزید رفت؟ آیا یکی از آنها راه خطا پیش نگرفته است؟

پاسخ:

1. آدمی از پرسشگر یا طراحان پرسش و به ویژه از کسانی که این پرسش ها را گرد آورده و منتشر می کنند در شگفت می ماند که چگونه بر همه ی صحابه لباس عصمت و یا لباس عدالت پوشانیده و همه را پاک و منزه از گناه می شمارند اما...

آیا حسن و حسین (ع) فرزندان پیامبر(ص)، که ستایش های فراوانی درباره آنها نقل شده، صحابه نبودند؟ چرا باید کار یکی از این بزرگواران را ا دانست؟خط!!

 

این سخن حاکی از آن است که گرد آورنده ی این پرسش ها فردی ناصبی است نه سلفی، زیرا سلفی ها همه ی صحابه را محترم می شمارند، ولی طراح این سوال، کوچکترین احترامی برای دو نور دیده ی پیامبر قائل نشده است، پیامبری که فرمود:

 

(( مَن اَحَبَّنِی وَ اَحَّبَ هَذَینِ وَ اَبَاهُمَا وَ امَّهُمَا کَانَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَومَ القِیَامَة))(1)

همچنین فرمود: ((الحَسَنَ وَ الحُسَینَ سَیِّدَا شَبابِ اَهلِ الجَنُّة))(2)

 

2. طراح پرسش تصور کرده است که آن دو امام طاهر و مطهر، فکر سلطنت و حکومت داشته اند! و از نظر هدف بسان معاویه بوده اند که پس از صلح با حسن بن علی(ع)، بر فراز منبر رفت و گفت: ((مردم! من با شما نجنگیدم تا نماز بخوانید و روزه بگیرید، جنگیدم تا بر شما حکومت  کنم!))

 

هر دو پیشوای معصوم به دنبال انجام وظیفه بودند نه در فکر حکومت. گاهی وظیفه ایجاب می کند صلح را برگزید و گاهی جهاد را، چنان که جد بزرگوارشان پیامبر خدا(ص) در بدر و احد و احزاب، جهاد کرد ولی در حدیبیه صلح را برگزید.

 

3. حسن بن علی(ع) راه برادرش حسین بن علی(ع) را رفت، و تا لشکریان در اطاعتش بودند به جهاد پرداخت اما آنگاه که دید تن آسایی و دنیا پرستی بر آنها غالب شد و نبرد، جز نابودی باقی مانده ی نیرو ها نتیجه ی دیگری ندارد، دست از جنگ کشید و صلح تحمیلی را پذیرفت.

شاید هیچ سندی در ترسیم دور نمای جامعه متشتت و پراکنده آن روز عراق و نشان دادن سستی عراقیان در کار جنگ، گویا تر و رسا تر از گفتار خود آن حضرت نباشد.

حضرت مجتبی در (مدائن)، آخرین نقطه ای که سپاه امام تا اآنجا پیشروی کرد، سخنرانی جامع و مهیجی ایراد کرد و در آن چنین فرمود: (هیچ شک و تردیدی ما را از مقابله با اهل شام باز نمی دارد، ما در گذشته به نیروی استقامت و تفاهم داخلی شما، با اهل شام می جنگیدیم، ولی امروز بر اثر کینه ها، اتحاد و تفاهم از میان شما رخت بر بسته است، استقامت خود را از دست داده و زبان به شکایت گشوده اید، وقتی به جنگ صفین روانه می شدید، دین خود را بر منافع دنیا مقدم می داشتید، ولی امروز منافع خود را بر دین ترجیح می دهید. ما همانگونه هستیم که در گذشته بودیم، ولی شما نسبت به ما آن گونه که بودید وفادار نمانده اید.

 

بعضی از شما، کسان و بستگان خود را در جنگ صفین، و برخی دیگر کسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، برکشتگان خود اشک می ریزند، و گروه دوم خون بهای کشتگان خود را می خواهند، بقیه نیز از پیروی ما سر پیچی می کنند.

 

معاویه پیشنهادی به ما کرده است که دور از انصاف و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اکنون اگر آماده ی کشته شدن در راه خدا هستید، بگویید تا با او به مبارزه برخیزیم و با شمشیر پاسخش را بدهیم، و اگر طالب زندگی و عافیت هستید، اعلام کنید تا پیشنهاد او را بپذیریم و رضایت شمارا تأمین کنیم.)

سخن امام(ع) به اینجا که رسید، مردم از هر طرف فریاد زدند: اَلبُقیَة، اَلبُقیَة، (ما زندگی می خواهیم، ما می خواهیم زنده بمانیم)(3)

وقتی مردم حسن بن علی(ع) را تنها گذاشتند ، آن حضرت صلح و سکوت را برگزیدند.

 

آیا ایشان با اتکا به چنین سپاهی که فاقد روحیه ی رزمندگی است، می توانست با دشمن نیرومندی مانند معاویه وارد جنگ شود؟ آیا با چنین سپاهی که از عناصر متضادی تشکیل شده بود و با کوچک ترین غفلت احتمال داشت خود خطر زا باشد، امید پیروزی می رفت؟

 

موشکافان تاریخ درباره ی صلح امام حسن(ع)، کتاب های ارزشمندی نوشته اند که متاسفانه طراحان این سوال از آنها آگاهی ندارند. کسانی که مایلند درباره این موضوع مطالعه کنند، به کتاب (صلح الحسن) شیخ راضی آل یاسین، که به قلم مقام معظم رهبری، به فارسی بر گردانده شده و نیز کتاب (پیشوایان اسلام) مراجعه کنند.

 

اما چرا حسن بن علی(ع) با آن جمع کم جهاد نکرد، در حالی که حسین بن علی(ع) با هفتاد و دو تن به جها چرداخت؟

در پاسخ باید گفت: شهادت امام حسن به خاطر وضعیت حاکم در روز/ار وی، هیچ اثری در جامعه نداشت و هیچ نهضتی را ب ضد امویان، پدید نمی آورد، چرا که هنوز حزب اموی درست شناخته نشده بود.

 

در حالی که شهادت امام حسین(ع)، به علت گذشت زمان و نمایان شدن ماهیت اصلی امویان، جهان اسلام را تکان داد و نهضت ها و جنبش های پیاپی را پدید آورد.

 

پی نوشت:

1) سنن ترمذی، ج5، ص305، به شماره 3816، باب 92، مناقب علی بن ابی طالب، مسند احمد،ج1، ص77.

2) سنن ترمذی، ج5، ص656، حدیث3768، مستدرک حاکم، ج3، ص154و151 و صحیح بن حیان، ج15، حدیث 6959

3) ابن اثیر، اسدُ الغابة  فی معرفة الصحابه، تهران، المکتبة الاسلامیه، ج2،ص13و14، ...

 

 

منبع: مصاف