نگاه عامیانه یعنی نگاه سطحی به مفاهیم و مسائل عمیق داشتن و به اندک آگاهی درباره هر چیزی اکتفا کردن. نگاه عامیانه یعنی پردازش اطلاعات اندک و افزایش غیر واقعی و خیال پردازانه آنها.

این عوام زدگی آثار سویی به همراه دارد. یکی از آثار سو آن فراهم شدن زمینه تحریف و انحراف است. یکی دیگر از آثار سو آن این است که حتی اگر این عوام زدگی موجب تحریف و انحراف هم نشود، لااقل موجب بی زار شدن کسانی می شود که با دقت و موشکافی برخورد کرده و ضعف های نگاه عامیانه را به سرعت درمی یابند.

درک احساس انتظار

ما با درک و اندیشه زاده شده ایم و بخش هایی از روح ما از جنس چیزی به نام عقل است. نور آگاهی بر هر چه بتابد، روشنایی پیدا کرده و بهتر قابل رویت خواهد بود. خوبی هایی که نسبت به آنها آگاهی پیدا می کنیم، راحت تر به دست می آیند و بیشتر حفظ می شوند. همچنانکه آگاهی از بدی ها موجب می شود تا مبارزه با آنها با سهولت بیشتری ممکن گردد. با روشنایی علم می توانیم آنچه را در خود داریم بهتر بیابیم و شکوفا سازیم.

یکی از روش های کسب علم، اندیشیدن است که طرق گوناگونی هم دارد. اندیشیدن می تواند تجربیات را برای ما تئوریزه کرده و احساسی را که درون خود مشاهده می کنیم به ادارکی نو تبدیل کند. همچنان که هر ادراکی هم می تواند به تولد یک احساس تازه در روحمان منجر شود.

به عبارت دیگر هم با اندیشیدن می توان نسبت به یک احساس خودآگاهی پیدا کرد و هم این خود آگاهی می تواند احساس تازه ای را در ما ایجاد کند. به هر حال ما باید تلاش کنیم تا احساس انتظار را در وجود خود ادراک کنیم و درک خود را از این احساس افزایش دهیم.

یکی از روش های بهتر فهمیدن و درک بهتر مفاهیم انسانی تجزیه آنها برای رسیدن به عناصر اصلی تشکیل دهنده آنهاست. شبیه آنچه که در شیمی برای معرفی مواد انجام می شود. عناصر اصلی یک مفهوم عوالم پیدایش آن هم هستند که گاهی از اوقات در صورت نبودن هر یم از آن عوامل تحقق آن مفهوم نیز ممکن نخواهد بود و یا دچار نقصان فاحش خواهد شد.

این روش می تواند ما را به راه های تحقق و یا زوال یک مفهوم رهنمون سازد. بر این اساس در صورتی که بتوانیم عناصر تشکیل دهنده یک پدیده در روح انسان را به درستی تشخیص دهیم تعریف نسبتا دقیقی از آن پدیده به دست آورده ایم.

احساس انتظار نیز از آن جلمه مفاهیم انسانس است که در روح همه ما انسان ها قابل تجربه است و درک آن کار دشواری نیست بسته به مضاف الیه آن که منتظر چه چیزی باشیم حالات و درجات گوناگونی به خود می گیرد.احساس انتظار خود منتظر است تا بهتر درک شود و ما ارزش ها و آثارش را بیشتر بشناسیم و آن را کامل تر کنیم.

برای درک بهتر مفهوم انتظار می توان عناصر تشکیل دهنده آن را شناخت و با این روش تعریف دقیق تری از آن به دست آورد. هر منتظری می تواند با تامل در انتظار خود دریابد چه عواملی مایه شکل گیری حالت انتظار در او شده است و یا انتظار او مرکب از چه حالات و ویژگی هایی می باشد. ویژگی هایی که هر کجا در کنار هم جمع شوند احساس انتظار را در انسان پدید می آورند.

انتظار آن موعودی که عالمی را متحول خواهد کرد اگر در قلب کسی حلول کند قطعا او را منقلب کرده و قدرت بی نظیر انتظار را در او به نمایش خواهد گذاشت. انتظار فرج انرژی فوق العاده ای به منتظر می دهد و نگاه او را به هستی دگرگون خواهد ساخت و البته گاهی باید ابتدا نگاه انسان به هستی به نوعی دگرگون شود تا آن انتظار پدید بیاید.

به هر حال نباید از کنار مفهوم انتظار و مصداق مهم آن یعنی انتظار موعود به سادگی عبور کرد. نمی توان نسبت به عدم وجود احساس انتظار در درون خویش و در میان افراد جامعه بی اعتنا بود زیرا فقدان انتظار موعود موجب رکود و رخوت جان هاست. حتی دور دیدن فرج در کلام معصوم باعث قساوت قلب شمرده شده است.

 

منبع : شبستان